قلم بنویس آن چه را که همراه آهی از سینه ام برمیخیزد واشکی که ازچشمانم جاری است بنویس احساسم را که وجودم را فراگرفته وفخرم را متلاشی ساخته ودلم را شکسته وباغ زندگیم را افسرده و ویران کرده. زندگی کاروانی زودگذر است که هیچکس در آن نقش حقیقت را به خود نمیگیرد شب تا صبح وصبح تا شب به یاد خدا باش همهنا معشوق ازلی و ابدی اوست واین حالتهای زودگذر و نفسانی که برخی را عشق مینامند وبرخی را محبت همه پوچ است وعشق عشق به خداست پس سرنوشت چه بازیهایی که برای انسان ندارد باید منتظر بودوصبر کرد